جملات زیبای استاد

 
نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی ، پای بر شرافت خود بگذارد

.
.
.

ذات خویش را می جویم و نمی یابم، من سایه ی اویم، او كجاست؟

.
.
.

مهربانی جاده ای ست که هر چه پیشتر بری, خطرناک تر می شه . نمی تونی برگردی , اما لحظه ای باید درنگ کرد و شاید چند گامی به بیراهه رفت


.
.
.

این نداشتن هاست که به آدمی هدف می دهد

.
.
.

   هر کس آن چنان می میرد که زندگی می کند و هر کس آن چنان که در بیداریست، خواب می بیند! 

.
.
.

هی به این فکر میکنم که ما در اینجا عرق میریزیم و وضعمان این است
و انها در انجا عرق میخورند و وضعشان آن ...
نمیدانم مشکل در نوع عرق هاست یا در خوردن و ریختن ما!!!

.
.
.

       در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند ،پروانه شدن یعنی تباهی !

 

http://www.vechat3.ir/chat

♥ پنج شنبه 31 فروردين 1396برچسب:عاشقانه عارفانه دکتر شریعتی, ساعت 17:46 توسط Sajad

عاشقانه

از شوق به هوا

 

به ساعت نگاه میکنم

حدود سه نصف شب است

چشم میبندم که مبادا چشمانت را

از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره میروم

سوسوی چند چراغ مهربان

و سایه کشدار شبگردان خمیده

و خاکستری گسترده بر حاشیه ها

و صدای هیجان انگیز چند سگ

و بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا میپرم چون کودکیم

و خوشحال که هنوز

معمای سبز رودخانه از دور

برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا میپرم

و خوب میدانم

سال هاست که مرده ام …

 

حسین پناهی

http://www.vechat3.ir/chat

♥ شنبه 19 فروردين 1396برچسب:عاشقانه ها،احساسی, ساعت 17:43 توسط Sajad

خوشبختی....

 خوشبختی گاهی،

آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش،
که حسش نمیکنیم،
چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم ، خوشبختی بود،
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن،
خوشبختی بود،
خنده های کودکیهامان،
شیطنت ها،
آهنگ های نوجووانیمان،
خوشبختی بود،
اما ، ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم،
چای را به غر غر خوردیم که کمرنگ یا پر رنگ است، سرد یا داغ است،
زور زدیم تا دستمان را از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم،
گفتند ساکت، مردم خوابیده اند و ما، غر غر کردیم و توپمان را محکمتر به دیوار کوبیدیم، خوشبختی را ندیدیم یا، نخواستیم ببینیم شاید، اما، حالا،
رفیق جانم، هر‌کجا که هستی، هر چند ساله که هستی،
با تمام گرفتاریهای تمام نشدنی که همه مان داریم،
فردا را ، قدر بدان،
خوشبختی های کوچکت را بشناس و بفهم و باور کن
برای بوییدن دامان مادرت که هنوز داریش، برای بوسیدن دست پدرت که هنوز نمیلرزد، هنوز هست،
بهانه کن برای به آغوش کشیدن یک دوست، برای تقدیم یک شاخه گل به همسرت،
رفیق جانم، خوشبختی ها مانا نیستند،
اما، میشود تا هستند زندگیشان کرد، نفسشان کشید...

یادمان باشد بزرگترین خوشبختی "عشق "است


http://www.vechat3.ir/chat

♥ چهار شنبه 16 فروردين 1396برچسب:عاشقانه, ساعت 18:27 توسط Sajad

گلایه

 

 

 

از جدا شدن گفتی

گفتی میخوای بری

گریه کردم و بهت گفتم

نازنینم یا تو یا مرگ

گفتی باید برم

ولی تو باید زنده بمونی

ازم قول گرفتی

گفتم حالا که داری میری سرم روی شونه کی بذارم؟

گوش کی رو قرض بگیرم تا باهاش درد دل کنم؟

دست روی موهای کی بکشم تا اروم بشم ؟

.....

....

گفتی نمیدونم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گفتم دردل نمیکنم میریزم توی خودم

دست روی سر کسی نمیکشم میریزم تو خودم

سر روی شونه کسی نمیذارم میریزم تو خودم

ریختم تو خودم و حالا بریدم

ولی سر حرفم هستم

تا تو خیالت راحت باشه

http://www.vechat3.ir/chat

♥ چهار شنبه 2 فروردين 1396برچسب:عاشقانه،غمگین, ساعت 15:40 توسط Sajad